فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی از دیده سیل اشک نهد رو بهمرهی چندانکه رفتم از پی گرد سمند او روزی نشد که پر شود این دیده ی تهی هر دم هزار قافله ی جان ببوی او آیند و بگذرند چو باد سحر گهی شرح درازی شب هجران نگویمت روز وصال اگر ننهند رو بکوتهی گاهی بعشق، ناصح عشاق می شدم دریافتم که بی خبری بود و ابلهی آسوده یی که مانع دل می شود بعشق از دل خبر ندارد و از عشق آگهی بر خاک می نهم چو فغانی رخ نیاز هر جا که بر زمین قدم ناز می نهی فغانی شیرازی