فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی نازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی نازی رخ بر افروزی و از عشوه و نازم بگدازی گر بدانی که چه خوبست خطت بر ورق گل یکنفس آینه از پیش نظر دور نسازی کشته و مرده ی آنم که برعنایی و شوخی نرگس از سرمه سیه سازی و سنبل بطرازی آفتابی و منت ذره ی خورشید پرستم آه اگر بر سرم آیی ز پی بنده نوازی تا کی از آینه ی همنفسان زنگ زدودن ما در آب و عرق از رشک و تو در خنده ی نازی روز کوتاه حیاتم سیه از هجر وز امید چشم دارم که شب وصل نهد رو بدرازی کشته افتاده فغانی ز کمین ساختن تو صید در خون جگر غرق و تو مشغول ببازی فغانی شیرازی