فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسوی درد از گلشن افلاک می آید برون لاله دلسوز و گل آتشناک می آید برون کشته ی تیغ محبت را بجای برگ سبز پاره ی دل خونچکان از خاک می آید برون من بامید گهر این قطره ها بارم ز چشم شوری بختم همان خاشاک می آید برون کشته ی آن شاه خوبانم که بهر صید دل سرکش و عاشق کش و چالاک می آید برون روز صیدش آهو از چین و کبوتر از حرم بر هوای حلقه ی فتراک می آید برون کس نیارد جامه ی تقوی برون از بزم عیش زین چمن یوسف گریبان چاک می آید برون جمله خوبان فتنه جو باشند یا سلطان من اینچنین عاشق کش و بیباک می آید برون؟ گرچه در آلودگی نقد فغانی صرف شد چون دلش پاکست ز آتش پاک می آید برون فغانی شیرازی