فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر خون هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر خون هم فغان از اختر بد حال و از بخت دگرگون هم نبودم من که می زد عشق در آب و گلم آتش وگر باور نداری در همان کارست اکنون هم نیازی باید و سوزی که رحم آرد دل افروزی وگر اینها نباشد در نگیرد سحر و افسون هم باندک عشوه جان می داد مجنون من چرا باشم که چندین شیوه دارد نوخط من طبع موزون هم دلم می سوزد و کام دلم صورت نمی بندد درونم داغ شد صد بار ازین معنی و بیرون هم حلالش باد این عشرت که روز از روز افزونست صفای نرگس مخمور و آب لعل میگون هم فغانی عشق بیدردسر و بی غصه ممکن نیست همین فریاد می زد سالها فرهاد و مجنون هم فغانی شیرازی