فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند بافسون جهان بند توان بود مردیم، درین کهنه سرا چند توان بود شد نقش من از تخته ی گل، چند شب و روز گریان پی خوبان شکر خند توان بود حیفست که رنجی نبرد بنده ی مقبل امروز که مقبول خداوند توان بود بی صورت شیرین و لب لعل توان زیست بی چاشنی گلشکر و قند توان بود زنجیر بیارید که سر رشته شد از دست عاشق نه چنانم که خردمند توان بود در حسن وفا کوش که گر عهد درستست صد سال بیک وعده و سوگند توان بود ماییم و همین زمزمه ی عشق فغانی پیداست که دیگر بچه خرسند بود فغانی شیرازی