فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد که از مسافر ره دور من خبر گیرد کف غبارم و جایی رسم بدولت عشق گرم نسیم عنایت ز خاک برگیرد تو نازنینی و ما دردمند درد آشام میان ما و تو صحبت چگونه در گیرد ز تاب شمع رخت آتشیست در دل من که گر نفس نکشم شعله در جگر گیرد بپایبوس تو آن کس رسد که چون خورشید اگر خرام کنی مقدمت بزر گیرد لبت بوعده ی شیرین و خنده ی نمکین هزار نکته ی باریک بر شکر گیرد کشد گلاب فغانی روان ز شیشه ی دل گرت ز ناله ی عشاق دردسر گرد فغانی شیرازی