فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیره شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیره شد در دل چراغی داشتم آن هم به هجران تیره شد بس تیره و افسرده ام در آتشم افگن شبی داغ تو باشد شمع من باری اگر جان تیره شد دیگر چه گل چیند کسی از گریه ی شبهای من کز دیده ی آلوده ام سیلاب مژگان تیره شد می سوزم و آگه نیم کز چیست در جان آتشم بر من چه تابد چون دلم از داغ پنهان تیره شد فالی که بر خود می زدم افتاد بر عکس مراد وه کز خیال باطلم طبع پریشان تیره شد آلوده نتوان کرد لب بهر حیات جاودان آیینه ی اسکندری از آب حیوان تیره شد سوزد فغانی ته بته پیش تو از شرم گنه هم در خور آتش بود دل چون ز عصیان تیره شد فغانی شیرازی