فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد من این طلب ندارم و او هم نمی دهد در دست روزگار گل آرزوی من ز آنگونه شد فسرده که بو هم نمی دهد من آرزوی آب به دل سرد کرده ام بختم مجال بر لب جو هم نمی دهد بیمست کز خمار دهم جان و میفروش یک ساغرم ز لای سبو هم نمی دهد بیگانه وارم از حرم وصل راند یار جایم به پهلوی سگ کو هم نمی دهد من صد سلام کردم و او یکجواب تلخ بعد از هزار تندی خو هم نمی دهد از بسکه جور دید فغانی ز دست دل راه نظر بروی نکو هم نمی دهد فغانی شیرازی