فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۹۶: بگشا زبان که طبع زبونم گره شدست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگشا زبان که طبع زبونم گره شدست در سینه آرزوی فزونم گره شدست از بسکه جور بینم و دم بر نیاورم اندوه عالمی بدرونم گره شدست نگشاید آهم از دل و رویم بخنده هم ازدرد و غم درون و برونم گره شدست دل سوخت چون سپند و گشادی نشد ز تو دردا که با تو سحر و فسونم گره شدست خواهم که بگسلم ز همه کام چون کنم در طبع سفله همت دونم گره شدست هر جام می که قطره فشان داده یی بغیر در دل هزار قطره ی خونم گره شدست هر کس گشاد یافت فغانی ازین کمند بیچاره من که بند جنونم گره شدست فغانی شیرازی