فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۸۸: مستم اگر باده نیست لعل لب یار هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستم اگر باده نیست لعل لب یار هست گو می تلخم مباش شربت دیدار هست ساقی ما بی طلب گر ندهد جرعه یی تشنه لبان را کجا قوت گفتار هست صبح وصالم دمید گلبن عیشم شکفت رخصت چیدن کجاست در دلم این خار هست خواستم از دل نشان داد بتیرم جواب رخنه ی پیکان هنوز در دل افگار هست گر ندهد باغبان رخصت گشت چمن منکه بخواری خوشم سایه ی دیوار هست مرد نظر باز را تلخ مگو ای حکیم نیش زبان تا بکی، غمزه ی خونخوار هست آنکه بخلوت درون نکته فروشی کند گو بدرآ کاین سخن بر سر بازار هست آنچه مراد منست خارج رنگست و بو ورنه گل زرد و سرخ در همه گلزار هست در قدم شمع خویش باش فغانی سپند زانکه چراغ ترا آفت بسیار هست فغانی شیرازی