فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵: آه کامشب دیده ام خوابی که میسوزد مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه کامشب دیده ام خوابی که میسوزد مرا خورده ام جایی می نابی که میسوزد مرا میتپد در خون دل بی صبر و یادم میدهد هر دم از گلگشت مهتابی که میسوزد مرا صحبت گرمی که دارد سر گرانم همچو شمع دیده ام زان ترک آدابی که میسوزد مرا آه از آن جادو که چون میآورد لب در فسون نکته یی میگوید از بابی که میسوزد مرا تشنه بودم بر لب آب و نخوردم جرعه یی دارم اکنون در جگر تابی که میسوزد مرا از کجا برخاستی امروز سرو من که باز دارد آنروی چو گل آبی که میسوزد مرا در نماز عاشقی شبها فغانی تا بروز حالتی دارد بمحرابی که میسوزد مرا فغانی شیرازی