فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴: بترانه ی ندیمان نتوان ربود ما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بترانه ی ندیمان نتوان ربود ما را چو بود غم تو در دل زطرب چه سود ما را بنما رخ و هماندان که نماند کس بعالم چه کسیم ما که باشد عدم و وجود ما را بنوید آب حیوان دل مرده باز ماند تو زعمر و حسن برخور که هوس غنود ما را مشکن عیار عاشق بقیاس فهم دشمن بدو نیک ما چه داند که نیازمود ما را بنظاره ی تو دود از دل عاشقان برامد چو سپند سوخت اکنون چه غم از حسود ما را سر فتنه داشت امشب خود ما رقیب و رنی بشراب و ساقی کس طمعی نبود ما را چو نوای نی فغانی دم جان گداز دارد که در آتش محبت فگند چو عود ما را فغانی شیرازی