اهلی شیرازی
شمع و پروانه
بخش ۳۹ - بیرون آمدن شمع از پرده فانوس و روان شدن نور بجستجوی پروانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر عاشق گهی بهر صبوری بود در پرده عصمت ضروری عجب نبود چو گردد شوق افزون که آید بی سبب از پرده بیرون گشاد پرده چونشمع آرزو کرد بهمت گل برون از غنچه آورد درآمد خادم و دامان فانوس به خدمت در میان زد از زمین بوس جمال شمع چون برقع برانداخت جهان روشن به نور خویشتن ساخت از آزادی چو گل خندان برآمد تو گفتی یوسف از زندان برآمد چو مهر از صبح عارض چهره بگشود به نور خویش راه شام پیمود روان شد نور همچون برق تابان پی پروانه جستن در بیابان نبود از جستجو یکدم فراغش همی جستی در آن شب باچراغش در آن ظلمت همی شد با دل جمع که پشتش گرم بود از جانب شمع به هر منزل که از روزن همیرفت به چشم دیو و دد روشن همیرفت چنان جستش که گشت از جستجوست ولیکن یافت آخر آنچه می جست مدار ایطالب از جویندگی دست که در جویندگی یا بندگی هست اهلی شیرازی