اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که میکشدم درد ارزومندی طبیب درد منی در بمن چه می بندی مرا گریز چو از بندگی میسر نیست ترا گزیر نباشد هم از خداوندی ز بسکه غیرت حسنت غیور کرد ایشمع ز برق حسن خود آتش بعالم افکندی گهی چو سرو زدی ریشه در دل و جانم که خار خار امیدم ز بیخ بر کندی اسیر هجر ترا آرزوی مردن خویش چو آرزوی خلاصی است در دل بندی عجب مدار جدایی یوسف از یعقوب بکوی عشق چه بیگانگی چه فرزندی هزار تجربه کردیم و عاقبت اهلی علاج ما شکری بود از آن لب قندی اهلی شیرازی