صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۰۵: خوش وقت گروهی که در اندیشه یارند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش وقت گروهی که در اندیشه یارند چون کعبه روان روی به دیوار ندارند در دامن یارند چو آیینه شب وروز هر چند گرفتار درین گرد وغبارند دارند بر این سبز چمن سیر چو پرگار هر چند که چون نقطه مرکز به قرارند گردن نکشند از خط تسلیم به هر حال گر بر سر تختند وگربرسر دارند پوشیده به ظاهر نظر خود ز دو عالم از داغ درون واله آن لاله عذارند آه است درین باغ نهالی که نشانند اشک است درین مزرعه تخمی که بکارند خود را نشمارند ز ارباب بصیرت با آن که شرر در جگر سنگ شمارند آسوده ز سیر فلک و گردش چرخند حیرت زده جلوه مستانه یارند آیند چو با خویش کم از مور ضعیفند در بیخبری پشه سیمرغ شکارند از خرقه پشمینه توان یافت که این جمع بی دیده بد نافه آهوی تتارند چون شبنم پاکیزه گهر جسم گدازان در دامن گلزار به خورشید سوارند جمعی که به آن گلشن بیرنگ رسیدند آسوده ز نیرنگ خزانند وبهارند قانع به شکار خس وخارند ز گوهر چون موج گروهی که طلبکار کنارند جمعی که به این نقش ونگارند نظرباز محروم ز رخساره بی پرده یارند صائب خبری نیست نهان از دل ایشان هر چند به ظاهرخبر از خویش ندارند صائب تبریزی