اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۴: آنشمع که حسنش دل ارباب وفا سوخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنشمع که حسنش دل ارباب وفا سوخت در هرکه زد آتش رخ او جان مرا سوخت گفتم که چرا سوختی ام خنده زنان گفت از شمع نپرسند که پروانه چرا سوخت آنکس که زند طعنه بمن ز آتش عشقش اورا خود ازین آتش جانسوز کجا سوخت آن مه دل من سوخت چه در هجر و چه در وصل این بین که مرا طالع خود در همه جا سوخت تا جان مرا سوخت فروغ رخ آن شمع بس خرمن عشاق که این برق بلا سوخت تا آه اسیران چکند با رخ آن گل کز آتش دلها جگر مرغ هوا سوخت از عشق که؟ اهلی است ترا گریه ندانیم بس گریه جانسوز تو باری دل ما سوخت اهلی شیرازی