صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۳۴۶: دل طاقت حیرانی دیدار ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل طاقت حیرانی دیدار ندارد آیینه ما جوهر این کار ندارد گل می کند از رنگ پریشانی خاطر حاجت به تنک ظرفی اظهار ندارد تا چند به مویی دلم آویخته باشد واپس ده اگر زلف تو در کار ندارد واعظ چه شوی گرم لب بی نمک تو تبخاله ای از گرمی گفتار ندارد مشکل که گشاید گره از رشته کارم ابروی تو پیشانی این کار ندارد آغوش مرا محرم آن خرمن گل کن موی کمرت طاقت این بار ندارد کاری است به دل ناخن الماس شکستن هر بیجگری دست درین کار ندارد ای شاخ گل از دور چه آغوش گشایی گل رنگی از آن گوشه دستار ندارد یک ذره وفا را به دوعالم نفروشیم هرچند درین عهد خریدار ندارد بی حوصله ای را که بود شیشه متاعش آن که به آتش نفسان کار ندارد صائب به جگر شعله زند ناله گرمت آتش نفسی مثل تو گلزار ندارد صائب تبریزی