صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۴۰: آن راکه زخمی از دم شمشیر او بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن راکه زخمی از دم شمشیر او بود بی چشم زخم آب حیاتش به جو بود آسودگی به خواب نبیند تمام عمر آن را که خار پیرهن از آرزو بود هرکس زجود پیر خرابات آگه است دستش همیشه در ته سر چون سبو بود دست خود از غبار تعلق کسی که شست جایز بود نمازش اگر بی وضوبود رنگی که نیست عاریتی چون شراب لعل درآفتاب زرد خزان سرخ روبود گر خامه را کند دو زبان جای حرف نیست چون کاغذ دورو طرف گفتگو بود صائب کجا ز عالم بیرنگ بو برد هر کس که قبله نظرش رنگ وبو بود صائب تبریزی