صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۳۵: دولت ز دستگیری مردم بپا بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دولت ز دستگیری مردم بپا بود فانوس این چراغ ز دست دعابود هر غنچه واشود به نسیمی درین چمن مفتاح قفل جود ز دست گدا بود بازیچه نسیم شود کاسه سرش هر دل که چون حباب اسیر هوا بود پیکان دهن به خنده چو سوفار باز کرد تا کی گره به کار من بینوا بود شرم حضورچشم ز تردامنان مدار آیینه را به چشم چه نور حیا بود آماده شکست خودم زیر آسمان چون دانه ای که در دهن آسیا بود روزی درین بساط به بخت است واتفاق ورنه شکر خوش است که رزق هما بود شوید به آب تیغ ز دل زنگ زندگی هر کس که چون قلم به سخن آشنا بود در آتشم ز کشمکش عقل خام خود آسوده آن سفینه که بی ناخدابود صائب زخانقه به خرابات روی کن کانجا شکسته ای که بود بوریا بود صائب تبریزی