صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۵۸: آزادگان کجا غم دستار می خورند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آزادگان کجا غم دستار می خورند این پر دلان قسم به سر دارمی خورند حیرانیان عشق چو شبنم در این چمن روزی ز راه دیده بیدار می خورند آنان که ره به نقطه توحیدبرده اند از دل همیشه دانه چو پرگار می خورند از نشاه شراب صبوحی چه غافلند جمعی که باده را به شب تار می خورند بر لوح دل چو مصرع رنگین کنند نقش زخمی که رهروان تو از خار می خورند نقل شراب سنگ ملامتگران کنند رندان که باده بر سر بازار می خورند طوطی به زهر غوطه زد از حرف شکرین مردم همین فریب ز گفتار می خورند با آسمان بساز که آیینه خاطران پیمانه های زهر ز زنگار می خورند مگذر ز خون من که طبیبان مهربان گاهی ز لطف شربت بیمار می خورند از شکر می کنند لب خویش شکرین گر جام زهر مردم هشیار می خورند صائب هزار بار به از آب زندگی است خونی که عاشقان به شب تار می خورند صائب تبریزی