کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی عیسی دمی و آب به آدم نمیدهی داروی جان ز حقه لبهات میدهد با جان خسته چاشنی هم نمیدهی کوی تو کعبه و لب لعل تو زمزم است آبی چرا به تشنه زمزم نمیدهی دست رقیب نیز به آن لب نمی رسد باری بدیو شکر که خانم نمی دهی وردم دعای نسبت به محراب ابروان کز درد و غم وظیفه من کم نمیدهی نامحرمان کجا بحریم نور را برند چون را در آن مقام به محرم نمیدهی زیبد گدانی در دلبر ترا کمال کان سلطنت به ملک دو عالم نمیدهی کمال الدین خجندی