کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه آن نبودست که گویند بقله الحرمه دارم از مهر تو گه روشن و گه تیره دو چشم تا سر زلف سیه داری و رخسار چو مه چون روی تشنه دلا جانب سیمین ذقنان پای بیرون منه از ره که بیفتی در چه باش تا نغمه نی گوش کنیم ای صوفی چند بانگ نو و فریاد تو الله الله لاف زد گل بتن نازک تو زیر قبا خواست عذر گنهش لاله و برداشت کله ای خوش آن دم که ببوسیدن رخسار و لبت شمع بنشانم و پیش تو نشیئم آنگه گفته های تو که با آن زده سکه کمال هفت هفت است ولی چون زر خاص ده ده کمال الدین خجندی