کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من طاقت دوری ز رخ یار ندارم جز بردن بار غم او کار ندارم صد بار فزون چاکر درگاه خودم خواند با این همه در خدمت او بار ندارم آه از من دلخسته که می میرم و در دست ندیر علاج دل بیمار ندارم با عشق بر آمیختم و ترک خرد گفت یعنی که سر صحبت اغیار ندارم خواهم که به روی تو کنم روزه شبی را اینست که آن دولت بیدار ندارم گر مرتبه خدمت سگبان نو یابم فرمان سگانت برم و عار ندارم گویند کمال از سر کویش سفری کن با بسته ام و فوت رفتاره ندارم کمال الدین خجندی