صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۳۸: هرگز عنان رشته به گوهر نداده اند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگز عنان رشته به گوهر نداده اند شوخی ز حد مبر که ترا سر نداده اند رخساره اش ز سیلی دریا سیه شده است این اعتبار مفت به عنبر نداده اند بخشیده اند چون دل خرسند نعمتی درویش را که نعمت دیگر نداده اند از بر گریز حادثه آزاد کرده اند هر چند همچو سرو مرا بر نداده اند نومید نیستم ز ترازوی عدل حق زان سر دهند هر چه ازین سر نداده اند داغ توانگری به جبینشان کشیده اند آن فرقه را که چهره چون زر نداده اند روشندلان به خرمن خود برق گشته اند فرصت به شوخ چشمی اخترنداده اند آراسته است روی زمین را به عدل و داد آیینه را عبث به سکندر نداده اند دم را شمرده ساز که مردان خود حساب دامن به دست پرسش محشر نداده اند صائب به خواب امن زایام صلح کن کاین منزلت به هیچ توانگر نداده اند صائب تبریزی