صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۲۷: خط تو تیغ به رخسار آفتاب کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خط تو تیغ به رخسار آفتاب کشید هزار حلقه به گوشش ز پیچ وتاب کشید ز خط چگونه کنم ترک آن لب میگون که می توان عرق از درد این شراب کشید ز خط حضور دل داغ دیده می داند به سایه رخت خود آن کس کز آفتاب کشید به پیچ وتاب ازان زلف او سرآمد شد که پیش موی میان مشق پیچ وتاب کشید به زخمی از دم تیغ تو سرفراز نشد اگر چه جاذبه من ز آهن آب کشید کباب همت مردانه زلیخایم که یوسف از چه کنعان به جای آب کشید شدم مقید دنیا ز تشنه چشمیها به دام خویش مرا موجه سراب کشید بود بجا ز سخن آبرو طمع کردن اگر توان ز گل کاغذی گلاب کشید ز پیچ تاب مکش سر چو بیدلان صائب که رشته را به گهر سر ز پیچ وتاب کشید صائب تبریزی