قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟ حیران تماشای تو از ماه بماهی گر ملک و ملک وصف کمالات تو گویند اسرار کمال تو ندانند کماهی ای عشق، چه چیزی و ندانم که چه چیزی؟ هم جاه و جمالی تو و هم پشت و پناهی بی تو نتوان بود، بهر حال که باشد هم راهزن جانی و هم راهبر راهی گر آینه ات روشن و صافیست ببینی ذرات جهان آینه حسن الهی گر ملک ابد میطلبی، رو بخدا آر کانجا نبود رسم تناهی و تباهی قاسم، تو ازین زمره جهال بپرهیز کایشان نشناسند و له راز ملاهی قاسم انوار