قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم از غصه هجران تو دارد دردی خسته ای، سوخته ای، عاشق غم پروردی آن چنانم ز فراقت که میان خونم غور این قصه نداند دل هر نامردی عشق را خسته دلی باید و جان محزون عشق وارد نشود بر دل هر بی دردی عاشقم، عاشق و پیدا نتوانم گفتن که بر آن خاطر نازک بنشیند گردی قسمی دارم، ای دوست، بجان، باور کن که: ببستان جهان چون تو ندیدم وردی کیست زاهد که درین مجلس ازو باید گفت؟ هرکه گرمست نگوید سخن از دلسردی بشنو از قاسم، اگر با تو سخن می گوید سخن پاکدلی، عاشق فردی،مردی قاسم انوار