قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با یاد خدا باش، بهر جای که هستی بی یار نگویم بتو هشیار، که مستی در صومعه رفتی بصفا، وقت تو خوش باد! زنهار! که در صومعه خود را نپرستی آخر چه فتادت که درین راه خطرناک جامی نچشیدی و دو صد جام شکستی؟ ای دوست، بگو راست که :احوال تو چونست؟ در مکتب شادی ز چه رو در عبسستی؟ باری چه رسیدت، که درین غایت مقصود عشاق رسیدند و تو در بار نشستی؟ مرغان همه بر ذروه کهسار رسیدند احوال تو چون شد که میان قفسستی؟ ای محتسب، آخر دل ما بیش میآزار تو محتسب راه نه، میر عسستی در بادیه هجر بماندم شب تاریک فریاد رس، ای دوست، که فریاد رسستی قاسم همه در حال تو حیران شده، تا کی در نعره و آشوب بسان جرسستی؟ قاسم انوار