قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟ ایام بهار آمد، پژمرده چرا باشم؟ چون آتش آن هادی در تافت درین وادی در رقصم و در شادی افسرده چرا باشم؟ آن محرم درویشان و آن مرهم دلریشان آمد بدوای جان، آزرده چرا باشم؟ زد خیمه ببستانها، هر جا گل و ریحانها من لاله سیرابم، در پرده چرا باشم؟ صد سر نهان دارم، صد گنج عیان دارم با این همه مال و زر، بی خرده چرا باشم؟ دل آمد و دین آمد و آن بحر یقین آمد اندر حجب غفلت پرورده چرا باشم؟ قاسم، دل و دین دارم و آن نور مبین دارم اندر حجب ظلمت دل مرده چرا باشم؟ قاسم انوار