قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از باده گلگون قدری هست بگویید در شهر چو زیبا قمری هست بگویید ما را خبری نیست، که مستان خرابیم گر زانکه شما را خبری هست بگویید در دیر مغان، نیم شبان، در شب تاریک جز پیر مغان راهبری هست؟ بگویید ای زاهد مغرور، مکن منع من از عشق گر تیر بلا را سپری هست بگویید عشقست که بابای جهانست بتحقیق جز عشق کسی را پدری هست؟بگویید در عشق تو دلها همه چون آتش گرمند دل گرم تر از من دگری هست؟ بگویید آن دور رخ و زلف تو غارتگر دلهاست در دور و تسلسل نظری هست؟ بگویید در باغ لطافت، که چراغ همه دلهاست شیرین ثمری، بر شجری هست؟ بگویید در مصر جهان دل نگرانیم چو یعقوب گر یوسف زرین کمری هست بگویید در بادیه هجر بماندم شب تاریک گر تیره شبم را سحری هست بگویید در کشتن قاسم، که دلش مست و خرابست بالا شجری، دل حجری هست؟ بگویید قاسم انوار