قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حالت جان مرا پیر مغان میداند آنکه پیوسته ز پیدا و نهان میداند همت پیر مغان را چه توان گفت؟ که او قیمت راهبر و راهروان میداند بهمه حال اگر نیک و اگر بد باشم راز من از همه رو جان جهان میداند گر چه خفتیم و نرفتیم طریقی برشاد یار ما قصه برخیز و بران میداند ما اگر بی خبرانیم درین ره اما او ز احوال دل بی خبران میداند چند گویی که: چسانی و چه حالست ترا؟ حال من گر تو ندانی،همه دان میداند هر چه گفتیم و شنیدیم،یقینست آن یار همه را سر بسر از نور عیان میداند عمر بگذشت به بی حاصلی وبی خبری دوست خود شدت عمر گذران میداند بر سر کوی تو ساکن شود و جان بازد قاسمی مصلحت وقت در آن میداند قاسم انوار