قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقاره سحری قصه ای نهان دارد ولی بخود نه حکایت،نه داستان دارد ولی چو چوبک عشقش رسید یعنی «قل » بغلغل آید و صد شور و صد فغان دارد بهر اصول که گیرد نقاره از مضراب اصول را بهمان وصف بر زبان دارد سخن ز مردم جاهل نگاه دار ولیک بگو بگوش محقق،که جای آن دارد بغیر عشق،که سرمایه سعادت تست بهرچه فخر کنی،فخر رازیان دارد بکوی عشق و مودت هزار جان بجویست میا به کوچه ما،هرکه فکر جان دارد دلم رسید بعشقت بدولت جاوید ز عشق تا به ابد شکر جاودان دارد یقین که عین حیاتست و نور اعیانست که چشم باطن او سرمه عیان دارد بقاسمی نظری کن ز روی لطف و کرم که در هوای تو رویی بر آستان دارد قاسم انوار