قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد دردی درد داد ولی در میانه داد زاهد صباح کژمژ و خرم همی رود ساقی مگر که رطل گران شبانه داد؟ در کوی عشق یار،که آن جای جای نیست مرغ دل مرا بکرم آشیانه داد جان را خبر نبود ز نام و نشان عشق این عشق دل فروز تو جان را نشانه داد بس خوشدلند اهل زمین و زمان مدام زان باده ای که عشق تو اندر زمانه داد بی کار و کارخانه بد این دل میان دهر سلطان عشق از کرم این کارخانه داد قاسم ز درد دوست از آن مست و شاد شد کین موهبت به زمره کروبیان نداد قاسم انوار