قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۳: با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت جز باده گل رنگ مصفا نتوان گفت آنجا که کند عشق خداغارت دلها جز ذکر تقدس و تعالا نتوان گفت ای جان،خبرت نیست ز عالی بحقیقت باتو سخن از عالم اعلا نتوان گفت گر عشق و سلامت طلبی، مایه سوداست با عشق ز سرمایه سودا نتوان گفت در بحر وصالش همه در موج فناییم آنجا زمربی و مربا نتوان گفت این واعظ ما مرد شریفیست، فاما با او صفت باده حمرا نتوان گفت زان باده حمراست، که بی رنج خمارست زان باده حمراست که آنرا نتوان گفت جان و دل قاسم همگی غرق وصالست با او سخن صوفی و ملا نتوان گفت قاسم انوار