طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۵: اگر بر قاصد نظاره بخشد رخصت بارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر بر قاصد نظاره بخشد رخصت بارش بساط خرمن هستی بسوزد برق دیدارش مرا شد سایه شمشاد از بال هما بهتر که باشد بخت من وابسته زلف نگونسارش شب هجرش ندارد صبح از سامان استغنا خلاصی نیست جز مردن همین باشد اگر کارش! اگر سعی طلب زین حلقه باشد دستبند او نباشد مرکز تسلیم غیر از گردن یارش! مریض انتظارش را سلامت گر هوس باشد بود داروی درد عشق نبض چشم بیمارش! بم و زیر محبت پرده ای دارد که می آید نوای نغمه «عشاق » از آهنگ هر تارش به حق عشق هر کس در محبت گر ظفر خواهد نمی باشد به غیر از رأیت منصور بردارش دلم از گنج رخسارش تماشا آرزو دارد ولی می ترسم از یاد خیال زلف چون مارش نمی بینی به جز آئینه از بام و درش دیگر اگر حیرت هوس داری نگه کن نقش دیوارش! بنای خانه هستی اساس نیستی دارد همین آثار ویرانی بود از طرح معمارش درین گلشن چه دل بندی که بیدل گفته است طغرل بهارت بلبلی دارد که شکل لاست منقارش طغرل احراری