طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۲: هر که را باشد چو من گر شوخ سیمین غبغبش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را باشد چو من گر شوخ سیمین غبغبش در جهان نبود به غیر از شادکامی مشربش! عاقبت هر کس که دل بستست اندر زلف او حل شود از عقده های این معما مطلبش می رسد آخر به وصل دولت لیلیوشان عاشقی را گر بود مجنون شریک مکتبش تا دم روز قیامت صد عقیق اندر یمن خون حسرت می خورد از سرخی لعل لبش می نماید چشم ما را چون هلال روز عید هر کجا باشد نشان لعل پای مرکبش وعده یک بوسه مشروط به جانم کرده بود نسخ تعلیق است گویا خط ریحان لبش ماه در عقرب بود منحوس در نزد حکیم ای خوش آن روزی که باشد ماه اندر عقربش! چون سگان نالید طغرل بر درش تا صبحدم نآمدش رحمی به دل از ناله نیم شبش! طغرل احراری