طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۴: از نگه تیری به جانم آن کمان ابرو زند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از نگه تیری به جانم آن کمان ابرو زند شکر الطافش مرا بر تن سر از هر مو زند تاب لعل می پرستش قیمت از گوهر برد نسخ بازار شکر را او ز گفتگو زند مردم چشمش مرا از شش جهت تسخیر کرد تیر مژگانش دلم را هر دم از هر سو زند نکهت زلفش هزاران دل اسیر خود نمود وه ازان حالت که دل در حلقه گیسو زند! بهر تعظیم قدش طوبی سراسر گشته خم سرو و شمشاد صنوبر بر زمین زانو زند همچو دزدان با نگاه خود ندارد دوستی آشنائی سرمه را در نرگس جادو زند! ماه با رخسار او طغرل چه دعوا آورد؟! پرتو مهر جمالش با فلک پهلو زند! طغرل احراری