طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۶: مرا از عالم و آدم غم عشق تو بس باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا از عالم و آدم غم عشق تو بس باشد به پیش آتش عشقت دلم مانند خس باشد ازان روزی که افتادم به دام چون تو صیادی ازان رو پیرهن در تن مرا همچون قفس باشد یکی بازآ به سوی من که از بی طاقتی تا کی فغان و ناله و فریادم از دل چون جرس باشد؟! نگه را رخصت نظاره فرما در شب زلفش کجا عشاق را اندیشه ترس عسس باشد؟! نبرم از تو پیوند محبت را به صد محنت اگر چه فرصت عمرم به عالم یک نفس باشد! نگاه چشم سفاکش به سوی عاشقان هر دم بدان ماند که ترک روم بر روی فرس باشد به یک پرواز صید صد معانی می کند طغرل به پیش چنگل او صید عنقا چون مگس باشد طغرل احراری