عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۰: گمان مبر که به صد جور و صد دل آزاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گمان مبر که به صد جور و صد دل آزاری دل من از تو برنجد مگر به بیزاری به هر جفا که بخواهی بجویی آزارم که هست عادت معشوق، عاشق آزاری بدان امید که واقف شوی ز ناله من گذشت عمر عزیزم به ناله و زاری نظر به زاری ما گر نمی کنی چه عجب؟ تو شاه حسنی و ما عاشقان بازاری دل از رقیب تو رنجیده است، بازآید گرش به رسم دل آزاریی تو باز آری مرا تو جان عزیزی ببین عزیزی من که می کشم ز عزیز خود این همه خواری چه حاجت است که ریزی به غمزه خون دلم چو ترک چشم تواش می کشد به بیماری دلم ببردی و گفتی: دلت بدست آرم چو برده ای دل من، کی دلم بدست آری نسیمی از تو امید وفا نمی جوید چگونه عمر کند با کسی وفاداری؟ عمادالدین نسیمی