عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۶: بر من جفا ز غمزه یار است والسلام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر من جفا ز غمزه یار است والسلام خون در دلم ز جور نگار است والسلام ای صبح! دم ز مهر مزن کافتاب ما رخسار آن خجسته عذار است والسلام ای باد! اگر به زلف نگارم رسی بگو دل بی تو بی شکیب و قرار است والسلام تا هست جام نرگس شهلای او چنین کارم همیشه خواب و خمار است والسلام حبل المتین و عروه وثقای اهل حال آن جعد زلف غالیه بار است والسلام بی وصل گل، مپرس که چون است عندلیب چون واقفی که همدم خار است والسلام ای بی خبر ز یار! چه پرسی نشان دوست دنیا و آخرت همه یار است والسلام ای سالک از مقام حقیقت مپرس حال سرها ببین که بر سر دار است والسلام ای دلبری که طالب عیشی به کام دل ساقی رسید و فصل بهار است والسلام ار نی حکایتی که میان من است و یار شب تا به روز بوس و کنار است والسلام زانرو رسید کار نسیمی به سر که او با زلف دلبرش سر و کار است والسلام عمادالدین نسیمی