عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۹: چنین که چهره خوب تو دلبری داند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنین که چهره خوب تو دلبری داند نه حسن حور و نه رخساره پری داند به خاک پای تو کآب حیات ممکن نیست که همچو لعل لبت روحپروری داند ستمگری نه پریچهره مرا کارست که هرکه هست پریرو ستمگری داند نشان آینه جم ز جام لعلش پرس که جم، حقیقت جام سکندری داند چگونه سرکشد از عشق و ترک جان نکند مجردی که چو عیسی قلندری داند سری که هست ز دولت بر آستانه دوست گر التفات نمایند سروری داند مرا به نور تجلی رخ تو شد هادی چو مرشدی که به تحقیق رهبری داند دلی که چهره به اکسیر مهر چون زر کرد عجب نباشد اگر کیمیاگری داند شراب لعل ترا جان من شناسد قدر چنانکه قیمت یاقوت جوهری داند به سحر و عربده هاروت اگرچه مشهور است کجا چو مردم چشم تو ساحری داند مقصر است نسیمی ز شرح غمزه دوست اگرچه در صفتش سحر سامری داند عمادالدین نسیمی