عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۹۵: شب قدر بی قراران سر زلف یار باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب قدر بی قراران سر زلف یار باشد مه عید نیکبختان رخ آن نگار باشد ز غم نگار از آنرو شب و روز بی قرارم که غمش نمی گذارد که مرا قرار باشد من مست رند از آنم ز غم خمار فارغ که نخورده ام من آن می که در او خمار باشد به کمند زلف او دل به مراد خود ندادم به بلا شدن مقید نه به اختیار باشد هله بس کن ای مخالف که به طعنه ترک عشقش نکند کسی که او را غم عشق کار باشد ز رقیب دارم افغان نه ز جور دلبر آری دل زار عاشق گل المش ز خار باشد مکن آه و زاری ای دل که ز روی بی نیازی گل از آن چه باک دارد که هزار زار باشد به نوازشی دلم را به کرم چو وعده دادی مگذار بیش از اینش که در انتظار باشد سر ما ز سر عشقش سردار دارد آری سر محرم اناالحق سر پای دار باشد صنما به رغم دشمن نظری به دوستان کن که نوازش محبان نه گنه نه عار باشد به جز از هوای کویت نکند هوس نسیمی ز محبت تو روزی که تنش غبار باشد عمادالدین نسیمی