همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۷: برو با ماصلاح و زهد مفروش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برو با ما صلاح و زهد مفروش که من پندت نخواهم کرد در گوش ملامت آتش دل می کند تیز به آتش کی نشیند دیگ را جوش شما را سلسبیل و حوض کوثر مرا آب حیات از چشمه نوش مرا امروز با سر عشق بازی ست که در پای خیالت داشتم دوش من خاکی که باشم کآسمان را همی زیبد مه تابان در آغوش اگر سر خاک پایت را بشاید کشیدن بار باشد بر سر دوش شکایت داشتم از دوست بسیار چو آمد شد حکایت ها فراموش نظر کردن به رویت چون توانم که چون بویی شنیدم رفتم از هوش به گویایی نشد کس محرم دوست قناعت کن به بینایی و مخروش همام افسانه عشقش مکن فاش زفان حال خود گوید که خاموش همام تبریزی