همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۸۴: آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود چندان که ناز بیش کند نازنین بود وقتی در آب و آینه می بین جمال خویش کز روزگار حاصل عمرت همین بود با خود نشین و همدم و هم راز خویش باش حیف آیدم که با تو کسی همنشین بود ای دوست آن خیال جوانی بود نه عشق هر دوستی که تا نفس واپسین بود روزی که زین جهان به جهان دگر شوم در جان من خیال تو نقش نگین بود هر جا که می روی قدمی باز پس نگر سرها ببین که بر سر روی زمین بود بر آدمی ملایکه انکار کرده اند معلومشان نبود که انسان چنین بود کاغذ ز شرم پاره شود بشکند قلم گر صورتت برابر نقاش چین بود چون از لبت همام حدیثی کند تمام ز آب حیات بر سخنش آفرین بود همام تبریزی