همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: چون کرد دیگر آن بت چابک سوار کوچ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون کرد دیگر آن بت چابک سوار کوچ آرام کرد از دل و صبر و قرار کوچ پیوسته بیم هجر همی داشت این دلم زین سان نبود ناگهش اندر شمار کوچ از آب دیده سیل برانم به روز و شب باشد که بعد از این نکند آن نگار کوچ در آب دیده غرقه کنم کوه و دشت را تا بر جمال او ننشاند غبار کوچ پاینده باد قد تو ای سرو نوبهار سرو روان اگر کند از جویبار کوچ امسال بوی جان به مشامم همی رسد از منزلی که کرده ای از وی تو پار کوچ جایی رسید حسن تو کانجا نمی رسد خورشید اگر کند به مثل صدهزار کوچ شاید که گر کنار پر از خون کند همی آن کس که چون تویی کندش از کنار کوچ کاری ست سخت مشکل وفنی ست بس عجب رسمی ست این که گل کند از نزد خار کوچ چشمش به صد کرشمه نگه کرد سوی من یعنی روا بود که کنم در خمار کوچ شیرین لبش به لطف همی گفت ای همام معذور دار نیست مرا اختیار کوچ همام تبریزی