همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵: چشم مستانه تو آفت هشیاران است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم مستانه تو آفت هشیاران است فتنه و عربده او همه با یاران است سر بوسیدن پای تو نه تنها ماراست این خیالی ست که اندر سر بسیاران است عارضت هست بسی تازه تر از گل برگی که بر او آمده در وقت سحر باران است در شکن های سر زلف تو گردد دل من وین چنین شب رویی شیوهٔ عیاران است گر ز حال شب ما بی خبری معذوری خفتد را کی خبر از حالت بیماران است هر که بر کوی تو بگذشت چنان پندارد که مگر بر گذرش رسته عطاران است عجب از خواب تو می دارم شب تا به سحر بر سر کوی تو فریاد گرفتاران است گر گنه می شمری بندگی و مهر همام کرم شاه نه از بهر گنه کاران است همام تبریزی