همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳: ترکم زمی مغانه سرمست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترکم زمی مغانه سرمست می آمد و عقل رفته از دست مخمور ز باده چشم جادو شوریده ز باد زلف چون شست در باره سوار بود چون دید رخسار مرا ز زین فروجست دستم به لب چو لعل بوسید و اندر قدمم چو خاک شد پست برداشت ز خاک رخ پس آنگه بنشاند مرا و خویش ننشست یک شیشه شراب داشت با خود زان باده که جرعه ای کند مست پر کرد و یکی قدح به من داد واخوردم و دل ز غصه وارست چون مست شدم ز باده گفتم ای ترک کنون که توبه بشکست درده می ارغوان و گر نیست دستار من از در گرو هست ترکم چو شنید همچو جوزا در خدمت من نطاق دربست میداد شراب ناب و نقلم از پسته خویش داد پیوست همام تبریزی