اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۲: مه را وجود گفتن با روی او نیارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه را وجود گفتن با روی او نیارم تشبیه شام بستن بر موی او نیارم گفتم که خوانمش جان دل گفت آن تودانی من باری این دلیری با خوی او نیارم خواند مر اسک خود وین طرفه تر که هرگز از بیم او چمیدن در کوی او نیارم دریا کشم بساغر لیکن چو با وی افتم گربط شوم گذشتن از جوی او نیارم صد بار آب رویم رویش ببرد والله این بار اگر برد جان برروی او نیارم خواهم که گوی باشم، چو گان حکم اورا چون بنگرم به بینم بازوی او نیارم چون اوست کعبه دل من جمله روی کردم وان روی تو توانم جز سوی او نیارم گر باد صبح گردم هرجا که رهنوردم جز خاک او نبوسم جز بوی او نیارم اثیر اخسیکتی