اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲: من خاک چنان با دم، گاو زلف تو جنباند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من خاک چنان با دم، گاو زلف تو جنباند در آتشم از آبی کاندام، تو را ماند مه در گرو خوبی، از عکس بنا گوشت ششدر بفره خواهد اول بر او راند توفیر دل و دیده، از روی تو این باشد کاین بیند و خون گریه آن خواهد و نتواند چشمت چو مرا بیند، گوید که به ننشینی تا غمزه خونخوارم جائیت به ننشاند زینسان که به بیدادی، تو دست بر آوردی جز یارب مظلومان، دست تو که پیچاند دردت چو نهان دارم، کز تخته رخسارم هرکس که مرا بیند چون آب فرو خواند گویند نمیداند حال تو اثیر، آن بت من صنعت او دانم میریزد و میداند اثیر اخسیکتی