اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹: هیچ، دردی بتو ای مایه درمان مرساد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هیچ، دردی بتو ای مایه درمان مرساد هیچ، گردی بتو ای چشمه حیوان مرساد روشن است اینکه تو ماهی و سمند تو سپهر به چنین ماه سپهر، آفت دوران مرساد بنده ی آن دهنم، از بن دندان که بدو هیچکس را بجز از من، سر دندان مرساد یا رب آن لب، چو، به عشاق سبکدل برسند غبن باشد به رقیبان گران جان مرساد آنچه در عشق، بجان من سر گشته رسید اثر آن ز دهان بر لب و دندان مرساد یوسف حسنی و من سوخته ی یعقوبم من و غم خانه، تورا نکبت زندان مرساد چه بود گرخم زلف تو بپای تو، رسد بر دل من غم هجر تو بپایان مرساد گرچه در عالم جان والی بیدادگری قصه ی درد اثیر از تو بسلطان مرساد اثیر اخسیکتی